انیاگرام، الگوهایی را معرفی میکند که ما به کمک آنها، تمام تجربههای خود را ساماندهی میکنیم و به آنها معنا میبخشیم. چارچوبی که ما وقایع زندگی خود را به آن منتسب میکنیم. زمانی که ما، تیپ خود را تشخیص میدهیم، جنبههایی از شخصیت ما که از خودمان پنهان بودند، آشکار میشوند. ناگهان فضای روانی قابل ملاحظه ی بیشتری در دسترس داریم زیرا میتوانیم خودمان را از چشمانداز وسیعتری تماشا کنیم.
انیاگرام کمک میکند تا به چرایی آنچه که به عنوان شخصیت با خود حمل میکنیم پی ببریم، نقاط منفی و مثب آن را شناسایی کرده و با توجه به آنها، مسیر رشد و تعالی شخصیتی را پیگیری نماییم. با دیگران روابط سازندهتری بسازیم و در جنبههای اجتماعی زندگی، پیشرفتی را تجربه کنیم که پیش از این در خود نمیدیدیم. در ادامه این مقاله به بررسی چندی از نکاتی که به آنها اشاره شد خواهیم پرداخت.
تیپ شخصیتی مجموعهای از ترسها و انگیزهها
یکی از اهداف انیاگرام این است که به ما نشان بدهد که شخصیت ما، کجا بیشتر “مارا به اشتباه میاندازد”. تیپ شخصیتی ما، هر دو طیف از کیفیتهای مثبت و منفی را به صورت همزمان در خود دارد. مهم نیست که ما چه تیپی داریم، همهی ما با یک مشکل مرکزی روبهرو هستیم: بیگانگی با “طبیعت ژرف خودمان”. برای ما مشکل است که شخصیت خود را رها کنیم. ساختارهای شخصیت، به ما میگویند که بازدارنده های اصلی طبیعت اصلی ما چه چیزهایی هستند. به این دلیل است که انیاگرام، ابزار فوقالعادهای برای رشد روانی و معنوی است.
انیاگرام، نشان میدهد که چیزی که مابین خودمان و سعادت ما میایستد، دلبستگی به شخصیتمان است. هرچقدر بینشهای ما عمیقتر میشوند، به پذیرش این حقیقت میرسیم که شخصیت ما مجموعهای از باورها و عادتهای عمیقا ریشه دار است که از گذشته، مخصوصا از دوران کودکی به ارث برده ایم. به زبان ساده، شخصیت ما، سازوکاری است که از گذشته به یادگار مانده است. همه ما از هویت اشتباه خود رنج میبریم؛ ما طبیعت اصلی خود را فراموش کرده ایم و به این باور رسیده ایم که همان شخصیتمان هستیم.
ریشهی شخصیت | چرا این تیپ شخصیتی را داریم؟
ما، پدر و مادری داشته ایم که شخصیتشان قبلا قوام یافته است. برای آنها امکان نداشت که تمام جنبههای شکوفا نشدهی روان را حمایت کنند و این ارتباطی به این ندارد که چقدر به ما عشق ورزیده اند. والدین ما به صورت غیر عمدی به ما “یغماهایی” داده اند که ما به عنوان کودکان، خودمان را در آنها مخفی کنیم. مهم نیست که والدین ما چقدر از این موضوع آگاهی داشتند، همهی ما تا حدودی در فرایندهای پنهان کردن و مخفی سازی طبیعت اصلی خود، سقوط کرده و غرق شده ایم.
ما بیشترین زمان زندگی خودمان را در این امر صرف کرده ایم تا اجازه ندهیم که دیده شویم. علاوه بر این، رویدادهای رنج آور دوران اولیه کودکی، موجب خلق نوع خاصی از تفسیر برای تجربههای ما میشود. به عنوان مثال، کودکی که به لحاظ جسمی مورد سوءاستفاده قرار گرفته است، تمایل دارد دنیا را به عنوان محلی تهدیدآمیز مجسم کند و با نزدیک شدن به دیگران مشکل خواهد داشت.
ما با عکسالعملهای و خودانگارهها و باورهای مرسوم خود، هویتیابی میکنیم. ما نمیخواهیم ببینیم که در لایهی زیرین شخصیت، چه چیزی نهفته است، برای اینکه رفتن به حوزههایی که مسدود و پوشیده اند، به این معنی است که ما آسیبهای عمیق خود را مجددا تجربه میکنیم. این به آن معنی نیست که گفته شود شخصیت، لزوما بد است بلکه به این معنی است که سازوکارهای شخصیت، صحنه را میگردانند.
آگاهی دادن، بخش مهمی از اهداف انیاگرام است
هدف انیاگرام، آگاهی ما از خویشتن خویش است. آگاهی از قسمتی از طبیعت اساسی ما. میتوانیم آگاهی را به عنوان ظرفیت “مورد توجه قرار دادن” در نظر بگیریم. عمل خیلی سادهی برگرداندن توجه خود به اکنون، باعث میشود که آگاهی ما توسعه پیدا کند و به جنبههای بیشتری از طبیعت خودمان که حتی گمان نمیکردیم وجود داشته باشند، وصل میشویم.
کاش ما میتوانستیم تکانشهای ویرانگر در حال ظهور را از فاصلهی امنی ببینیم و به صورت آگاهانه تصمیم بگیریم. چه خوب میشد اگر ما چنان حضور میداشتیم که دیگر احساس نمیکردیم زندگی، نوعی از زندان مرگ است. چه میشد اگر به جای تجربهی اغلب لحظات به صورت ملال آور و کسل کننده، هر لحظه را به عنوان یک موهبت تجربه میکردیم.
خبر خوب این است که اگر مایل باشیم چند درس ساده را یاد بگیریم و تمرین کنیم، میتوانیم یک زندگی جدید داشته باشیم. اولین درس این است که برای ما چیزی بیشتر و وراتر از از شخصیت وجود دارد. این کیفیت حضور است که اجازه میدهد که ما مظهر کیفیات وسیع طبیعت حقیقی خودمان باشیم.
و در آخر
شخصیت، به شدت اتوماتیک است؛ تمایل دارد که مشکلات مشابه را به صورت مکرر برای ما خلق کند ولی شخصیت، فقط موقعی اتوماتیک است که ما از آن آگاه نباشیم. وقتی که آگاهی ما ظهور میکند و ما به صورت مستقیم سازوکارهای شخصیت خود را تجربه میکنیم، بیشتر از آن که ما بتوانیم تصور کنیم، انرژی ما را به خودش اختصاص میدهد.یادگیری رها کردن، آرامش داشتن، حضور بیشتر داشتن و بیدار بودن، انرژی عظیمی در ما آزاد میکند. یک راه حل واقعی و پایدار در جایی دیگر قرار دارد “برگشت به خود با آگاهی هرچه بیشتر”.
انیاگرام، با صحبت کردن در مورد این حقیقت که ما واقعا چه کسی هستیم، اصالت درونی و پتانسیلهای معنوای خودمان را به ما خاطرنشان میکند. به ما کمک میکند که شخصیت اتوماتیک و مصنوعی خودمان را از غنای فوقالعادهی جوهر وجود خودمان – خود حقیقی مان – تمیز دهیم. زمانی که ما به تدریج یاد بگیریم از عادتها، ترسها ، برنامهها و رفتارهای مختلف خودمان رهایی پیدا کنیم. ما در تاریخ به نقطهای رسیده ایم که خودشناسی اصلی، دیگر یک موضوع تجکملی و لوکس نیست.
اشتراک گذاری